داستان پندآموز مرد و پروانه
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۵۷۴۰۳
زیسان: یک روز مردی پیلهای از یک پروانه پیدا کرد. آن را برداشت و با خود به خانه آورد.
یک روز متوجه شد که یک دهانه کوچک روی پیله پروانه ظاهر شده است. مرد نشست و چندین ساعت به این حفره، به پیله و به پروانهای که در تلاش بود بدنش را از آن سوراخ کوچک عبور دهد، نگاه کرد.
در نهایت، بعد از چند ساعت دید که پروانه هیچ پیشرفتی ندارد و به نظر میرسد که گیر کرده است؛ بنابراین مرد تصمیم گرفت که به پروانه کمک کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مرد بدون اینکه به کارش فکر کند، دوباره همانجا نشست تا بالهای پروانه بزرگ شوند و او بتواند در کنار پروانه بماند و از او حمایت کند تا پروانه بتواند رشد و پرواز کند.
اما این اتفاق نیفتاد. پروانه بقیه عمر خود را در حالی سپری کرد که قادر به پرواز نبود و با بالهای کوچک و بدنی متورم به اطراف میخزید.
زیسان: با وجود قلب مهربان مرد، او نمیدانست که پیلهِ محدودکننده و تقلای سخت پروانه برای عبور از دهانه کوچک، لازمه رشد و پرواز اوست.
این تقلا و تلاش راهی است که طبیعت برای بیرون آمدنِ مایع از بدن پروانه برای رشد بال هایش قرار داده است. بدون این مایع، پروانه نمیتواند برای پرواز آماده شود؛ بنابراین بیهوده نیست که هر پروانه برای خروج از پیله درد و رنج بسیاری را متحمل میشود.
پند داستان:
مبارزات ما در زندگی نقاط قوت ما را توسعه میدهند. بدون مبارزه ما هرگز رشد نمیکنیم و هرگز قویتر نمیشویم. این مسئله بسیاری مهمی است که بتوانیم به تنهایی با چالشهای زندگی مقابله کنیم و به کمک دیگران متکی نباشیم.
یکی دیگر از پندهای این داستان نیز به پدر و مادرها برمیگردد. بسیاری از والدین به دلیل مهربانیشان نمیگذارند فرزندانشان طعم سختی و مبارزه را بچشند و میخواهند در همه مراحل به آنها کمک کنند، این درحالی است که اینکار فقط آنها را ضعیف میکند.
نظر شما چیست؟
tags # داستان پندآموزمنبع: زیسان
کلیدواژه: داستان پندآموز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۵۷۴۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مشق عشق در روستایی دورافتاده
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز یزد ، دوربین چشم و چراغ این هفته روایت مشق عشق معلمی است که هر روز به عشق دانش آموزان از شهر به روستا میآید.
۶۰ کیلومتری از مرکز استان یزد دور میشویم، به روستای صادق آباد تفت میرویم تا روایتگر حضور معلمی باشیم که چند سالی است، مشق عشق میکند.
روستایی کوچک در دل کویر، اما با آب و هوایی کوهستانی که دبستانی کوچک دارد. دبستان شهید دستغیب با ۶ دانش آموز.
خانم رمضانی، اینجا ۳ پایه را تدریس میکند. پایه اول، سوم و پنجم ابتدایی. او سختی راه را به جان میخرد و نه تنها معلمی بلکه برای دانش آموزان مادری میکند.
نکته قابل توجه، روش تدریس این معلم توانمند است، او با آخرین شیوههای تدریس به دانشآموزان تعلیم میدهد و معتقد است در هر شغل و هر لباسی که خدمت میکنیم اگر متعهد باشیم و عاشقانه کار کنیم، موفق خواهیم شد.
بیش از سه دهه از خدمت خانم رمضانی در کسوت معلمی میگذرد، اما چند ساعتی که در کنار او بودیم، با ذوق و شوق به دانش آموزانش آموخت. با آنها صمیمی شد و همچون مادر دل به دلشان داد.